جدول جو
جدول جو

معنی تزویر داشتن - جستجوی لغت در جدول جو

تزویر داشتن
(نَ دَ)
دورویه بودن و مکر داشتن. (ناظم الاطباء). و رجوع به تزویر شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نَ گُ سَسْ تَ / نَ سَسْ تَ)
شوریده خاطر بودن و مضطرب بودن و بی قرار بودن و آزرده بودن. (ناظم الاطباء) : گفت ای یار عزیز آنگه که تو دیدی غم نانی داشتم و امروز تشویش جهانی. (گلستان)
لغت نامه دهخدا
(اَ فَ کَ دَ)
بی باک بودن و مردانگی و رشادت داشتن. (ناظم الاطباء). رجوع به تهور و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
(چَ تَ)
غصه داشتن. ناراحتی داشتن. سزاوار کیفر بودن. (کاری) دارای تبعات و عواقب وخیم بودن: چون صورت حال بشنید، معلوم کرد که آن زشت، چندان تبعت و زحیر ندارد و آن جنایت اثم کبیر نه. (مقامات حمیدی)
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ اُ دَ)
دارای زور و نیرو بودن، صاحب نفوذ در جامعه و دستگاههای اداری بودن. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(فُ گُ سَسْ تَ)
هوس داشتن. میل مفرط داشتن. اشتیاق داشتن. رجوع به ویر شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تحیر داشتن
تصویر تحیر داشتن
فروماندن سرگردانی هاژیدن بشولیدن حیرت داشتن فرو ماندن: (در این حسن مقال تحیر دارم)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقوی داشتن
تصویر تقوی داشتن
خدا ترس بودن پارسا بودن خوبکرداری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زور داشتن
تصویر زور داشتن
دارای زور و نیرو بودن، صاحب نفوذ در جامعه و دستگاههای اداری بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ویر داشتن
تصویر ویر داشتن
هوس داشتن میل مفرط داشتن اشتیاق داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
هوای کسی را داشتن
فرهنگ گویش مازندرانی